همیشه میروی و من هنوز
پیِ کسی که عاشقم شود
اگر فقط غریبه می شدی
رفیقِ خوبِ روزهای بد
شقیقه های ترس را ببوس
به هرچه میشد و نمیشود
برای لحظهای بمیر و بعد
نرو که هیچ کس نمی رود
تمام آب هم لجن شود
ولی نهنگ ها نمی زنند
به خودکشیِ ساحلی بدن
عجیب ها به عمق می روند
مجاهدانِ انتحاری اند
که از شُعارها نمی بُرند
دو گرگِ بازمانده از قدیم
که از گراز ها نمی خورند
جهانِ پشتِ آینه سیاه
جهانِ روبرو تکرّر است
آهای زل زده به چشمِ من
رفیقِ شیشه ای دلم پر است
تو در زمینِ بازیِ کسی
نَفَس گرفته ، دم نمی زنی
که عاشقِ منی ولی چرا_
میان تخت دیگری زنی؟
تو تیر میزنی به شوخی و
تفنگ ها همیشه جدی اند
نگاه های بی تفاوتت
در انتظارِ مرد بعدی اند
چه شعر باشد و چه واقعی
زمان عقب عقب نمیرود
عقابِ پَر گرفته از قفس
قناریِ قفس نمی شود
به سُخره می گرفت غم مرا
و دربها که روزن غماند
منِ جهانِ حبس در تنت
چه مرزهای ظلم محکماند
از این لباس هم مشخص است
تو آدمِ همیشه رفتنی
به بادهای سرد داده دل
سکوتْ کرده روی صندلی
همیشه یک نفر به فاجعه»
شروع می کنی به میروم»
همیشه یک نفر در انتظار»
شبیهِ سگدوهات میدوم»
مَسیل ها به قعر می روند
و کوه ها هنوز باقی اند
رسوبِ عشق و خشم در دلم
گدازههای در تلاقی اند
چه انهدامِ آدمیتی ست
همین که فکر میکنی ولش_
بکن که این به عشق دم زده
بدونِ فکر گفته در دلش؛
بیا برای هم.» ، نمیکِشم
نمی توانم از تو بگذرم
رفیقِ خوبِ روزهای بد
دلم گرفت و پاره شد سرم
تو پشتِ عینکت غریبه ای
به مرز ها پناه می بری
شبیهِ جنگِ چشمها و تو
مداوماً سلاح می خری
به اسب های وحشیِ. به تو
به دشتِ بیبیِ هزاره ها
پناه میبرم به حسرتِ_
شمردن تو در ستاره ها
تو را به شعر بسته ام مرا
به بازیِ غریبگی نگیر
خیال کن شبیه قصه ها
که عشق در نگاه اول و.
ردیف نیست حالِ قافیه
و شعر یک طنابِ محکم است
گلوی شاعری که منقرض.
شده ، نمیشود زمان کم است
چه جنگِ از سرِ رفاقتی
چه خودشکستیِ مزخرفی
میانِ ما چه حرفِ ساکتی
روان و مانده بیخودی رفی.
رفیقِ خوبِ روزهای بد
کلافِ پیچ خورده مرده است
نپیچ به من و خودت رفیق
که کلِ شعر پیچ خورده است
به چند خنده» و خب» و. تمام
شروعِ یک دوباره اعتماد
شکستهایم و خورده شیشه را
بریز دور و مرده زنده باد
بچرخ و دورتر از این نرو
بمان و بیشتر نمیرمان
دو آدمِ. فقط دو آدمیم
به سختتر از این نگیرمان
گرفته ام ، هنوز می روی
مسافرِ غرورِ تا ابد
تو آدمِ همیشه رفتنی
رفیقِ خوبِ روزهای بد
ناصر تهمک»
درباره این سایت