غصه نخور که فاصله فقط نفاقه

تقصیر تو نه، من نه، کُلّش اتفاقه

دل‌کنده از دریا ،به دریا برنگردی

این جُمعه‌ی اشکای یه مَرد توو اتاقه

 

من انتخابم تو، توی دنیای مجبوری

یعنی خداحافظ غزل، از شاعرت دوری

دنیا دلش خون و دل ما خون‌تر از خون

وقتی از اول وصله‌ی یه جورِ ناجوری

 

بعد از تو هر دردی بگی توو سینه جا می‌شد

از عشق دل کندی و من از من جدا می‌شد

دوری و کلّ کوچه‌های شهر بن بسته

آزادراه اون که به آغوش تو وا می‌شد

 

ناصر تهمک»


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها